روانپژوهی برای شما روانپژوهندگان

ما اینجاییم، تا شما همواره بتوانید در اسراع وقت و در هر زمان به مباحث علمی و پژوهش درباره پیچیده ترین موجود جهان یعنی خودتان بپردازید!

اطلاعات تماس
تلفن: 77127844-021
info@ravanpajoohi.ir
09128122180

روانپژوهی

ابرازگری Self-expression

مهارت دیگری که آموزش آن بسیار لازم و ضروری به نظر می رسد ابراز گری احساسات و هیجانات است.

ابرازگری احساسات یعنی چه؟ یعنی: فرد قدرت بیرون ریختن انرژی های منفی و یا حتی مثبت نهان خویش را داشته باشد.

مهارت ابرازگری

به عبارت دیگر فرد قدرت، شهامت و شجاعت ابراز و بیان مشکلات خویش را داشته باشد، نه بترسد و نه سرکوب و منکوب کند، نه انکار کند و نه به دست فراموشی بسپارد که نمی تواند بسپارد!!

او باید بتواند احساسات و هیجانات خود را با همان درجه ای که در درون خویش احساس می کند ابراز کند تا نه کمتر و نه بیشتر، از ابراز آن حتی اگر شنیدن آن برای شما سخت است، ابایی نداشته باشد و ملاحظه ننماید.

آنچه در درون اوست بگوید یعنی ما باید در مقابل فرزندان، همسر و مخاطبین خودمان درک بالایی داشته باشیم،‌ از حساسیت های خویش بکاهیم و الاّ هم طرف مقابل می ترسد و ملاحظه می کند و هم شما آسیب خواهید دید یعنی سعه صدر و تحمل و شکیبایی خویش را افزایش دهید! چاره ای جز این ندارید!

اگر می خواهید فرزندان شما ابرازگر باشند باید سنگ صبور باشید. اگر بخواهیم ابرازگری را بهتر تعریف کنیم، یعنی: خود را خالی نمودن و تخلیه انرژی های منفی درون خود.

ترس از این که اگر احساسات خود را بگوید چه می شود، نداشته باشید. هرگز نخواهید که فرزند شما احساسات خود را حتی اگر به شدت منفی است در درون خود حبس نماید. گاهی اجازه نفس کشیدن به ضمیر ناخودآگاه خویش بدهید. اجازه بدهید تا تخلیه شوید. گریه کنید، جلوی گریه خود و دیگران را نگیرید. گاهی دیده می شود که مثلا اگر پسری یا مردی گریه می کند اطرافیان به او می گویند: «مرد که گریه نمی کند!» چرا اتفاقا مرد گریه می کند تا تخلیه شود. با گریستن و ریختن اشک استرس های خود را دفع می کنید. ماسک به چهره نزنید، چهره حقیقی خویش را با صورتک نپوشانید، نقاب بر چهره واقعی خویش نکشید.اجازه بدهیم تا ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه هر چه بیشتر بر هم منطبق باشند یعنی صادق باشیم. ولی متاسفانه بسیاری از افراد از ابرازگری می ترسند؛ هم می ترسند ابرازگری کنند هم می ترسند که نکند جلوی آن ها کسی ابرازگزی نماید!

مهارت ابرازگری

وقتی مادری می گوید پسرم دروغ می گوید یعنی درواقع او چاره ای جز دروغگویی ندارد چون ما اجازه ابرازگری را به او نمی دهیم؛ اگر او حقیقت را بگوید مورد توبیخ و سرزنش قرار می گیرد لذا چاره ای جز نقاب بر چره زدن ندارد. بنابراین این ما هستیم که اجازه راستگویی را می دهیم و این ما هستیم که راستگویی را نهادینه می کنیم.

ابرازگری آغاز دست طلب برای کمک می باشد. آغاز درخواست ملتمسانه تحول و تغییر است. ولی متاسفانه درک آن بسیار مشکل است.

حال سؤالی مطرح است که مرز بین سازش و سازگاری چیست؟ مرز بین ابرازگری و افشاگری چیست؟ وقتی فرد خودخوری می کند و مشکلات را در درون خود سال های سال فرو می ریزد و حقایق تلخ زندگی خود را به اسارت می کشد و خودخوری می کند و بروز نمی دهد بالاخره سر به طغیان می گذارد و روزی این آتشفشان خاموش و از درون خروشان مواد مذاب و تفتیده خود را به گونه ای به بیرون پرتاب می کند که تا کیلومترها هر موجود زنده ای را نابود می کند و خاکسترهای خود را بیرون می ریزد آن جاست که دیگر هیچ کس جلودارش نیست بترسیم از عصیان و فوران احساسات درونی افراد !

اجازه ندهیم فرد احساسات منفی خویش را فرو دهد و درپوشی محکم بر آن ها بگذارد! یک طرفه ارتباط ایجاد نکنیم ارتباط یک خیابان دوطرفه است نه یک طرفه. ارتباط یک طرفه محکوم به شکست است. کسی که احساسات خود را سرکوب مینماید و در مقابل  ابراز محبت های خود پاسخی نمی گیرد استرس فراوان و مزمنی را تحمل می کند و این در دراز مدت باعث می شود که محبت تبدیل به نفرت و کینه گردد و لذا فرد را وادار به عصیان می نماید البته هرگاه محبت بدون قید و شرط انجام گیرد و انتظار هیچ گونه جبران محبتی را نداشته باشید مشکلی ایجاد نمی گردد و این دقیقاً سازگاری می باشد و سازش یعنی محبت با قید و شرط.

گذشت و ایثار باید در حد توان روانی فرد باشد و هر آینه فرد بیش از حد ایثارگری نماید هزینه های گزاف آن او را از پای درمی آورد و بزرگ ترین هزینه اش قطع ارتباط می باشد، هزینه ای سنگین و شکننده.

وقتی فرد سازش می کند و احساسات خود را بیرون نمی ریزد دچار استرس می شود و فشار روانی زیادی را تحمل می کند و به مرور انرژی عاطفی فرد را کاهش می دهد و به افسردگی مزمن مبدل می گردد و به جایی می رسد که دیگر فرد قادر نیست ادامه دهد اینجاست که ارتباط مسموم است و کشتی اش به گل می نشیند.

لذا ما باید آموزش ابراز احساسات را به فرزندان خودمان بدهیم. والا مشکلات زیادی در بزرگسالی برای آن ها به وجود می آید به عنوان نمونه:

بسیاری از مردان با این که همسرانشان را دوست دارند، وقتی به آن ها گفته می شود که به همسرت بگو که دوستت دارم، قدرت بیان همین جمله کوتاه را ندارد، بارها تصمیم می گیرد که این جمله کوتاه ولی بسیار مؤثر را بگوید، ولی نمی تواند!! چون تمرین نکرده و ابرازگری جزو باورهای او نشده. اساساً کسانی که درونگرا هستند بیشتر به حبس و ذخیره احساسات خود می پردازند لذا ابرازگری که همان بیان احساسات درونی است، با تمرین فراوان و توجه روزمره و مستمر نهادینه می گردد.

چگونگی آموزش ابرازگری:

  • سعه صدر خویش را بالا ببریم و اجازه دهیم که فرزندان، همسر و دوستانمان احساسات خود را بیرون بریزند و مانعی بر آن ها نباشیم.
  • نگران این که اگر ابراز احساسات بنماییم پررو می شوند، جسارت آن ها زیاد می شود و حرمت ها را می شکنند!!، نباشید.
  • خوب گوش کنید (گوش کردن فعال یکی از تکنیک های ارتباط مؤثر می باشد که توجه به مخاطب را به همراه دارد)
  • پس از شنیدن احساسات او حتی اگر مطلوب شما نیست او را توبیخ ننمایید، سرزنش نکنید، به تهدید، توهین و تمسخر نپردازید. بلکه راهکار نشان دهید و مشکلش را حل نمایید.
  • هرگز به استدلال نپردازید، نصیحت نکنید، امید آفرینی بیهوده ننمایید. همه این موارد فیلترهایی هستند که مانع از ابراز احساسات درونی افراد می گردد.
  • همدلی نمایید، خود را بجای او بگذارید و او را از زوایه دید خودش ببینید. سنگ صبور او باشید، او را درک کنید.
  • سعی نمایید ارتباط مؤثر ایجاد نمایید تا مُعتَمَد او شوید و بتواند به شما اطمینان و اعتماد نماید
  • به حریت و آزادگی او احترام بگذارید (گیر ندهید!).

هر گاه این موارد را توجه نماییم، فرزندان ما ابرازگری را می آموزند و فردی ابرازگر می شوند.

ارسال یک نظر

12 − یک =