روانپژوهی برای شما روانپژوهندگان

ما اینجاییم، تا شما همواره بتوانید در اسراع وقت و در هر زمان به مباحث علمی و پژوهش درباره پیچیده ترین موجود جهان یعنی خودتان بپردازید!

اطلاعات تماس
تلفن: 77127844-021
info@ravanpajoohi.ir
09128122180

روانپژوهی

تطابق با هیجانات Coping with Emotions

در طول زندگی هر کس ممکن است اوقاتی رقم زده شود که فرد دچار هیجانات گوناگونی گردد. شادی، غم و غصه، خشم و غضب، اضطراب، ترس، افسردگی، تنفر، محبت، رضایت و… را تجربه می کند و اگر افراد نتوانند با این هیجانات خود به درستی و به موقع کنار آیند باعث دردسرهای مختلفی برای آنان می گردد.

مهارت تطابق با هیجانات

این هیجانات تأثیر منفی بر سلامت جسمانی و روانی او خواهند داشت و پیامدهای منفی آن مستقیماً روی زندگی افراد مؤثر است.

آموزش تطابق با هیجانات به افراد، باعث می شود که به موقع و بجا فرد بتواند با داشتن توانایی، هیجانات خود را اولاً درست و به موقع تشخیص دهد و ثانیاً به درستی با آن ها مطابقت کند تا بتواند با آن ها به اصطلاح کنار بیاید. تا در زندگی خود احساس سلامتی و آرامش نماید.

افرادی که نمی توانند با هیجانات خویش کنار بیایند، هرگز به ابرازگری دست نمی یازند و مجبورند که در زندگی خود دائم هیجانات و عواطف خود را سرکوب کنند و این باعث می شود که افراد نهایتاً با زندگی نامطلوب خود سازش کنند نه سازگاری. وقتی فرد سازش می‏‌کند یعنی فعلا به ظاهر اعتراضی نمی‏‌نماید و همه احساسات منفی خویش را سرکوب می‏‌نماید و در مقابل فشارهای روانی کوتاه می‏‌آید، پس از مدتی این احساسات که روی هم جمع گردیده ناگهان بصورت پرخاشگری فوران نموده و مشکلات و چالش‏هایی بوجود می‏‌آورد، اما فردی که سازگاری می‏‌نماید درواقع با قبول مشکلات و ابرازگری خود را از فشارهای روانی تخلیه می‏‌گرداند و لذا به آسانی از احساسات منفی خود عبور نموده و به سلامت روانی دست می‏‌یازد.

هیجانات ما که همان احساسی است که فرد محیط را به وسیله آن درک می کند، اگر بیش از 24 ساعت دوام یابد و پایداری داشته باشد، ”خُلق“ نامیده می شوند. یکی از راهکارهای ایجاد آرامش روانی برای دیگران درک متقابل آنان است یعنی همدلی کردن. در اینجا نیز ما برای ایجاد آرامش روانی برای خود، باید بتوانیم تا خود را نیز درک نماییم و این همان کنار آمدن با هیجانات می‏‌باشد.

مهارت تطابق با هیجانات

افرادی که با هیجانات خود کنار نمی آیند، آسیب پذیر هستند و حساس تر می باشند و طبیعتاً دچار لغزش ها و شکست های بیشتری می شوند و این خود هم در سلامت روانی و متعاقباً به سلامت جسمانی آنها نیز لطماتی وارد می کند، گاهی این لطمات جبران ناپذیر هستند.

خطر دیگر عدم تطابق با هیجانات این است که فرد تمایل بیشتری به اعتیاد به انواع مواد مخدر پیدا می کند تا فرصتی را برای گریز و فرار از خود و هیجانات منفی و احساسات منفی Negative Feelings خود داشته باشد. البته روی آوردن افراد به مواد مخدر نوعی عملکرد غیرانطباقی می باشد.

این امر گاهی به صورت نوع دیگر اعتیادها بروز می کند، مانند اعتیاد به سیگار و مشروبات و حتی کامپیوتر و اینترنت.

نکته قابل توجه اینکه نمی‏‌توان هیجانات و عواطف را نادیده گرفت و باید وجود آن‏ها را پذیرفت. هیجانات جزو ضروریات و بایدهای زندگی بوده و نه می‏‌توان آن‏ها را از بین برد و نه باید آن‏ها را از بین برد؛ آن‏ها جزو لابد زندگی بوده و البته باید با آن‏ها کنار آمد. مثلا نمی‏توانیم انتظار داشته باشیم که افراد احساس خشم نکنند، چون خشم یک احساس است و وجود آن ضروری است و اتفاقا اگر کسی به خشم نیاید باید در خود تجدید نظر کند، حتما مشکلی دارد ولی از طرف دیگر باید شیوه های کنار آمدن با خشم را به کار برد.

خشم یک احساس است ولی خشمناکی یک رفتار، احساس خشم، مانعی ندارد ولی خشمناکی مشکل ایجاد می‏‌کند، چرا که موجوب پرخاشگری (زبانی، فیزیکی و …) می‏گردد.

ارسال یک نظر

دو × چهار =