تطابق با هیجانات Coping with Emotions
در طول زندگی هر کس ممکن است اوقاتی رقم زده شود که فرد دچار هیجانات گوناگونی گردد. شادی، غم و غصه، خشم و غضب، اضطراب، ترس، افسردگی، تنفر، محبت، رضایت و… را تجربه می کند و اگر افراد نتوانند با این هیجانات خود به درستی و به موقع کنار آیند باعث دردسرهای مختلفی برای آنان می گردد.
این هیجانات تأثیر منفی بر سلامت جسمانی و روانی او خواهند داشت و پیامدهای منفی آن مستقیماً روی زندگی افراد مؤثر است.
آموزش تطابق با هیجانات به افراد، باعث می شود که به موقع و بجا فرد بتواند با داشتن توانایی، هیجانات خود را اولاً درست و به موقع تشخیص دهد و ثانیاً به درستی با آن ها مطابقت کند تا بتواند با آن ها به اصطلاح کنار بیاید. تا در زندگی خود احساس سلامتی و آرامش نماید.
افرادی که نمی توانند با هیجانات خویش کنار بیایند، هرگز به ابرازگری دست نمی یازند و مجبورند که در زندگی خود دائم هیجانات و عواطف خود را سرکوب کنند و این باعث می شود که افراد نهایتاً با زندگی نامطلوب خود سازش کنند نه سازگاری. وقتی فرد سازش میکند یعنی فعلا به ظاهر اعتراضی نمینماید و همه احساسات منفی خویش را سرکوب مینماید و در مقابل فشارهای روانی کوتاه میآید، پس از مدتی این احساسات که روی هم جمع گردیده ناگهان بصورت پرخاشگری فوران نموده و مشکلات و چالشهایی بوجود میآورد، اما فردی که سازگاری مینماید درواقع با قبول مشکلات و ابرازگری خود را از فشارهای روانی تخلیه میگرداند و لذا به آسانی از احساسات منفی خود عبور نموده و به سلامت روانی دست مییازد.
هیجانات ما که همان احساسی است که فرد محیط را به وسیله آن درک می کند، اگر بیش از 24 ساعت دوام یابد و پایداری داشته باشد، ”خُلق“ نامیده می شوند. یکی از راهکارهای ایجاد آرامش روانی برای دیگران درک متقابل آنان است یعنی همدلی کردن. در اینجا نیز ما برای ایجاد آرامش روانی برای خود، باید بتوانیم تا خود را نیز درک نماییم و این همان کنار آمدن با هیجانات میباشد.
افرادی که با هیجانات خود کنار نمی آیند، آسیب پذیر هستند و حساس تر می باشند و طبیعتاً دچار لغزش ها و شکست های بیشتری می شوند و این خود هم در سلامت روانی و متعاقباً به سلامت جسمانی آنها نیز لطماتی وارد می کند، گاهی این لطمات جبران ناپذیر هستند.
خطر دیگر عدم تطابق با هیجانات این است که فرد تمایل بیشتری به اعتیاد به انواع مواد مخدر پیدا می کند تا فرصتی را برای گریز و فرار از خود و هیجانات منفی و احساسات منفی Negative Feelings خود داشته باشد. البته روی آوردن افراد به مواد مخدر نوعی عملکرد غیرانطباقی می باشد.
این امر گاهی به صورت نوع دیگر اعتیادها بروز می کند، مانند اعتیاد به سیگار و مشروبات و حتی کامپیوتر و اینترنت.
نکته قابل توجه اینکه نمیتوان هیجانات و عواطف را نادیده گرفت و باید وجود آنها را پذیرفت. هیجانات جزو ضروریات و بایدهای زندگی بوده و نه میتوان آنها را از بین برد و نه باید آنها را از بین برد؛ آنها جزو لابد زندگی بوده و البته باید با آنها کنار آمد. مثلا نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که افراد احساس خشم نکنند، چون خشم یک احساس است و وجود آن ضروری است و اتفاقا اگر کسی به خشم نیاید باید در خود تجدید نظر کند، حتما مشکلی دارد ولی از طرف دیگر باید شیوه های کنار آمدن با خشم را به کار برد.
خشم یک احساس است ولی خشمناکی یک رفتار، احساس خشم، مانعی ندارد ولی خشمناکی مشکل ایجاد میکند، چرا که موجوب پرخاشگری (زبانی، فیزیکی و …) میگردد.