ادراکهای حسی Representational Systems
ادراکهای حسی یا سیستمهای ترجیحی یعنی چه؟ واژه ای است نامأنوس، ولی بسیار کارا و مؤثر، بیایید با هم با این سیستم آشنا شویم.
در واقع ادراکهای حسی یک نوع تیپ شناسی شخصیت است. همان گونه که یکی از تقسیم بندیهای شخصیتی، درونگرایی و برونگرایی می باشد و نوع دیگر تیپ شناسی شخصیتA B C D می باشد، نوع دیگر تیپ شناسی شخصیت، سیستمهای مرجح یا ادراکهای حسی می باشد.
در این نوع از تیپ شناسی شخصیت، افراد به سه تیپ تقسیم می شوند 1) بصری ها یا دیداری ها 2) سمعی ها یا شنیداری ها 3) احساسی ها یا لمسی ها. در این بحث شیرین و جذاب و بسیار مؤثر، کارا و مانا، در هر کدام از این تیپ شناسی به دو موضوع مهم پرداخته می شود. یکی دانستن ویژگیها و خصوصیات هر یک از آنها و دیگری چگونگی مواجهه با این افراد، مورد بررسی و مطالعه قرار می گیرد.
همۀ افراد، هر سه این شخصیت را دارا می باشند ولی در هر فرد یکی از این ویژگیهای شخصیتی در او غلبه دارد و فرد را به آن تیپ شخصیتی، می نامند. هر تیپ شخصیتی دارای ویژگیهای خاصی است که ما را در شناختن تیپ شخصیتی افراد کمک می نماید ولی نکتۀ مهم و قابل توجه این است که، برای شناخت تیپ شخصیتی افراد به یک فاکتور بسیار مهم دیگری نیاز داریم و آن محورهای شخصیتی می باشند که هر کدام از این سه تیپ شخصیتی دارا می باشند. محورهای شخصیتی یعنی چه؟ یعنی هر کدام از این سه تیپ شخصیتی دارای یک محور می باشد و آن بدین گونه می باشد:
بصری ها دارای محور سرعت و شتاب می باشند. سمعی ها دارای محور دقّت و احساسی ها دارای محور آرامش و تومأنینه هستند. در این عرصه بصری ها حدود 50% ، سمعی ها حدود 40% ، و احساسی ها حدود 10% افراد را شامل می شوند.
با توجه به ویژگی ها و محور هر کدام از این تیپ های شخصیتی احساسی ها اصلاً نمی توانند با بصری ها کنار بیایند چون بصری ها همۀ کارشان را با سرعت انجام می دهند و احساسی ها کارهایشان را با آرامش و تومأنینه به انجام می رسانند لذا این دو شخصیت نمی توانند در کنار هم با یکدیگر به تفاهم برسند، در ازدواج اگر به این مهم توجه نشود، کار مشکل خواهد شد، چون این دو شخصیت دارای ویژگیهای متفاوت بلکه متضاد می باشند و کنار آمدن این دو با یکدیگر به سختی انجام می گردد.
مثلاً بصری ها در همه کارشان سرعت دارند، در خوردن، نوشتن، راه رفتن، رانندگی کردن و صحبت کردن، نمی توانند شمرده صحبت کنند قادر نیستند آرام غذا بخورند، در رانندگی کمتر احتیاط می کنند و در راه رفتن سریع قدم می زنند و بعکس احساسی ها یا همان لمسی ها آرام راه می روند، کندتر می نویسند در غذا خوردن غذا را به خوبی می جوند، و کلاً برای اتمام کارهایشان به زمان بیشتری نیازمند هستند. در صحبت کردن واژگان را شمرده شمرده بیان می کنند، تُن صدایشان بسیار پایین است و حرکات آن ها بسیار به سستی و کندی صورت می گیرد.
افراد سمعی نیز در کارهایشان از دقت بیشتری برخوردارند، حرکاتشان به کندی لمسی ها نیست ولی به سرعت بصری ها نیز نیستند. خانم ها در هر ردۀ شخصیتی که باشند به سمعی ها گرایش دارند، لذا کارهایشان از دقت و توجه بیشتری برخوردار است، معمولاً برای استخدام افراد در پُستهای گوناگون باید به این ویژگیهای شخصیتی توجه نمود والاّ فرد در کار خود از موفقیت بی نصیب خواهد بود! مثلاً هرآینه اگر قرار باشد فرد در یک فروشگاه بزرگ یا در یک مدرسه به عنوان معلم یا برای مجری گری برنامه های گوناگون انتخاب گردد، در صورتی که فرد بصری باشد چون از تحرک، نشاط، خلاقیت و زبان تن قوی تری برخوردار است پس نفوذ آنان زیادتر بوده و برنامه بهتر انجام می گردد. به همین دلیل کالاها را بهتر تبلیغ می نماید و فروشندۀ موفق تری است، کلاس را شاداب تر و با فشار کمتری اداره می نماید، در اجرای برنامه ها از شادی بیشتری بهره می برد ولی اگر بخواهید برای یک مؤسسه، حسابدار استخدام نمایید اگر یک فرد بصری استخدام نمایید مسلّماً به دلیل سرعت در رفتار و فکر، نمی تواند به درستی حساب را دقیق تحویل دهد حتماً باید از یک فرد سمعی استفاده شود چرا که سمعی ها از دقت بیشتری برخوردارند. چون حسابداری به نظم و دقّت بیشتری نیاز دارد، اگر به یک فرد بصری این کار سپرده شود قطعاً دچار اشتباهاتی خواهد شد.
و در آخر یک سؤال مهم؛ و آن این است که آیا می توان شخصیت خود را از آنچه هستیم تغییر دهیم؟ در پاسخ باید گفت: تغيير شخصیت، بسيار مشكل است ولی با تمرین و ممارست می توان بعضی از صفات و ویژگیهای شخصیتی خود را تغییر داد، یعنی ما می توانیم با تمرین های مستمر و همیشگی معایب شخصیتی خود را کنار بزنیم و ویژگیهای مثبت شخصیت های دیگر را بر خود هموار نماییم و در پایان این که می توان از سیستمهای ترجیحی برای نفوذ در دیگران بهره برد.
از فواید مهم پیبردن به خصوصیات هر تیپ شخصیتی میتوان به نفوذ کردن در دیگران نام برد و با دیگران به ارتباط مؤثر رسید. راهکار آن اینچنین است که فرد هر تیپ شخصیتی که دارد باید موقتا آن را رها کرده و در زمانی که با مخاطب خود ارتباط ایجاد میکند در قالب شخصیتی او فرو رود.