هوش اجتماعی یا Social Intelligence چیست؟
برای درک بهتر هوش اجتماعی نخست بهتر است تعریفی از هوش داشته باشیم. اگر هوش را بهرهوری از اطلاعات و دانش و یافتههای خود و تواناییهای شناخت واقعی خود بدانیم می توان گفت که به عنوان یکی از توانمندیهای ذهنی انسان است که در زمینههای گوناگون از قبیل استدلال تفکر منطقی حل مسئله استفاده از زبان تفکر انتزاعی و یادگیری به ما یاری میرساند. در عین حال هوش یک قابلیت ذهنی است که در عرصههای گوناگون زندگی ما تاثیرات بسزایی دارد و نقش کلیدی مهمی را در رسیدن به اهداف مهم زندگی و موفقیت ما بازی مینماید.
انواع هوش
در عین حال هوش انواع گوناگونی دارد. از یک تقسیمبندی به هوش سیال و هوش متبلور بگیرید تا انواع دیگر آن: هوش کلاسیک، هوش هیجانی، هوش اجتماعی، هوش میانفردی، هوش کلامی-زبانی، هوش فضایی-تصویری، هوش طبیعتگرا، هوش منطقی-ریاضی، هوش موسیقیایی و ….
البته ما در این مقاله به دنبال آشنایی بیشتر با هوش اجتماعی هستیم که توانایی شناخت خود و شناخت دیگران است. به سخن دیگر این مهارت از تجربهی تعامل با افراد دیگر و نوعی یادگیری از موفقیتها و شکستهای دیگران در محیط های اجتماع ایجاد میگردد. این یک مهارت میانفردی است که به ما کمک میکند تا عکسالعملهای مفید و مناسب در موقعیتهای گوناگون داشته باشیم تا به خواستههای خود نائل آییم.
یعنی توانایی کنار آمدن و سازگاری در مورد موقعیتهای چالشبرانگیز و عبور موفقیتآمیز از آنها موقعیتها. به عبارت دیگر هوش اجتماعی به ما یاری میدهد که چگونه تهدید را به فرصت تبدیل نمائیم و چگونه فرصتهای ناب رسیدن به اهداف خود را از دل چالشها و تحلیل و تهدیدات بیرون بکشیم.
هوش اجتماعی چیست و به چه کار می آید؟
هوش اجتماعی یک مهارت میانفردی است که به ما یاری میدهد تا به اطرافیان همکاران و دوستان و فراگیران خود نفوذ نمائیم. یعنی توانایی رهبری نمودن توسط شناخت و آگاهی از شرایط و محرکهای اجتماعی. این توانایی همچنین شامل تکنیکها و اهداف و استراتژیهایی است که به ما یاری میدهد تا در عرصههای گوناگون زندگی خود به خواستههای والای خود برسیم. این مهارت ها به ما این امکان را میدهد که در ارتباطات خود با اطرافیان و دیگران روشهای سالم و مؤثر و مفید را تجربه نمائیم. به طوریکه همواره روحیه سازگاری خویش را بالا ببریم تا در ارتباطات خود احساس شرمندگی، گناه، باختن و مورد سوءاستفاده قرار گرفتن ننمائیم.
این امر می تواند بهعکس باعث احساس ارزشمندی و موفقیت در ما کند. و باعث بالا رفتن عزت نفس و اعتمادبهنفس می گردد. هوش اجتماعی باعث میشود که در اجتماع انرژی مثبت به دیگران منتقل نمائیم چراکه این توانایی باعث میشود که ابتدا در خودمان نیز انرژی مثبت ایجاد گردد. مهم است بدانید که تا خودمان انرژی مثبت نداشته باشیم نمیتوانیم آنرا به دیگران ارسال نمائیم. به قول عبدالرحمن جامی شاعر قرن نهم: ذات نایافته از هستیبخش، کی تواند که شود هستیبخش؟
سازگاری و سازشکاری
کسانی که در زندگی خود دائم سازشکاری مینمایند، نه سازگاری، در واقع از الگوهای مداوم رفتارهای آسیبرسان متابعت مینمایند. بدین گونه غالبا یک عمر میسوزند و میسازند و میبازند. این امر سوختن و ساختن نهایتا باختن است. اینگونه افراد چون عزت نفس و اعتماد به نفس پایینی هستند نمیتوانند هوش اجتماعی بالایی را تجربه نمایند. از طرف دیگر هوش اجتماعی نهتنها به ما در شناخت خود و دیگران در راستای برقراری ارتباط موثر، مفید و سالم یاری میدهد بلکه حتی در حفظ و نگهداری و بقای آن نیز تاثیرات بسزایی دارد.
همدلی و درک بهتر دیگران
ازآنجاییکه هوش اجتماعی به شناخت بیشتر نیازها و احساسات و انگیزههای رفتاری دیگران و خود ما منتهی میگردد، باعث همدلی و درک بهتر دیگران و نهایتا نفوذ بیشتر ما در افراد میگردد. البته خبر خوش اینکه این مهارت خوشبختانه تا حد بسیار زیادی اکتسابی است و باعث میشود تا ما در موقعیتهای گوناگون عکسالعملهای بجا و مناسب در رویارویی با افراد و شرایط محیطی داشته باشیم. بد نیست بدانید که این توانایی رابطهی مستقیم با هوش هیجانی دارد و به عبارت دیگر هوش اجتماعی وابسته به هوش هیجانی است.
شباهت ها و تفاوت های هوش هیجانی و هوش اجتماعی
هرچند این دو شباهتهای فراوانی با یکدیگر دارند ولی تفاوتهایی نیز دارا میباشند. با همه اهمیتی که هوش اجتماعی دارد ولی متأسفانه توجه لازم به آن نشده است و به اندازه هوش کلاسیک یا همان IQ مورد توجه قرار نگرفته است. لذا گاهی میشود که در عرصه شغلی بسیار موفق هستیم ولی در رهبری و مدیریت ضعیف عمل میکنیم. مثلا ممکن است یک مهندس مکانیک در یک کارخانه بسیار کارآمد و خلاق عمل کند، ولی همین فرد به عنوان مدیر همان کارخانه نمیتواند مفید باشد. چون مدیریت احتیاج به رویارویی صحیح با افراد را شامل میشود، که چنین فردی فاقد آن است.
اساسا هوش اجتماعی زمانی در زندگی ما بکار میآید که در رویارویی و برخورد با دیگران هستیم. معنی و مفهوم این هوش این است که گاهی باید در کوتاهترین زمان، حتی چند ثانیه میتواند تأثیرات عمیق و گستردهای در زندگی ما داشته باشد. اگر از هوش اجتماعی پایینی برخوردار باشیم در چشم به هم زدنی گاهی تا سالهای سال باید تاوان و هزینههای سنگینی را متحمل شوید. پس اگر به روابط خود و دیگران اهمیت میدهید باید در راستای رشد و تعالی هوش اجتماعی خود همت بگمارید.
هوش هیجانی زمینه تقویت هوش اجتماعی را فراهم مینماید. همانطور که گفته شد شباهت این دو هوش بسیار بیشتر از تفاوتهای آنهاست ولی تفاوتهای مهمی که با یکدیگر دارند. از جمله این تفاوت ها این است که این مهارت اساسا توانایی فرد در تعامل با دیگران و شناخت نحوه کار و انگیزه و چگونگی همکاری را معین می کند. درحالیکه هوش عاطفی و هیجانی توانایی درونی فرد در تشخیص احساسات خود فرد و احساسات دیگران میباشد. هوش هیجانی همچنین یادگیری تسلط بر خود است. از تفاوتهای مهم دیگر این دو هوش این است که هوش اجتماعی به تصمیمگیری برای آینده نیز مربوط است درحالیکه هوش هیجانی به تصمیمگیری برای وضعیت فعلی است.
ارتباط هوش اجتماعی و برونگرایی
در این مسیر هرچه فرد برونگراتر باشد و تمایل بیشتری به برونگرایی داشته باشد شانس بیشتری برای اینکه هوش اجتماعی را کسب و تجربه نماید دارا میباشد. دانیل گلمن، روانشناس مشهور آمریکایی که با نوشتن کتاب هوش هیجانی به شهرت رسید می گوید: هوش هیجانی اهمیت بیشتری از هوش کلاسیک دارا میباشد، زیرا موفقیتهای انسان هشتاد درصد مرهون هوش هیجانی میباشد و فقط بیست درصد موفقیتهایمان را وامدار هوش کلاسیک هستیم. و ازآنجاییکه هوش اجتماعی رابطهی مستقیم به هوش عاطفی دارد و درواقع زیرمجموعه هوش عاطفی است بالا بودن هوش عاطفی ما کمک بسیاری به هوش اجتماعی ما مینماید.
کاربرد ها
این مهارت ها مخصوص کسانی است که به هر نوعی با مردم در تماس هستند مانند مدیران، فروشندگان، معلمین، پزشکان، مشاوران، مددکاران اجتماعی، کارگران، والدین و… به هرحال هوش اجتماعی در واقع هنر کنار آمدن را در اوج درگیریها و مذاکرات و اشتباهات و سایر ما موقعیتهای خطیر در بر دارد. این توانایی یعنی درک بایدها و نبایدها ی اجتماعی در روابط با دیگران. دارا بودن از این دو توانایی یعنی زجرکشی برنامهریزیشده و آگاهانه که بهداشت روانی و عاطفی ما را ایجاد مینماید. بنابراین هوش اجتماعی مجموعهای از مهارتهای اکتسابی است و با حضور در اجتماع به مرور تقویت میشود.